بررسی داستان کلی سریال “چیزهای عجیب” (Stranger Things)
سریال “چیزهای عجیب” که توسط برادران دافر ساخته شده، یکی از محبوبترین و موفقترین سریالهای علمی-تخیلی دهه اخیر است. این سریال که با الهام از فیلمهای کلاسیک دهه ۸۰ میلادی ساخته شده، ترکیبی از وحشت، ماجراجویی و درام نوجوانانه را ارائه میدهد. در طول چهار فصل، داستانی پیچیده و پر رمز و راز درباره دنیای ناشناختهای به نام “محدوده معکوس” (The Upside Down) و تاثیرات آن بر شهر کوچک هاوکینز روایت میشود. در ادامه، به بررسی داستان کلی سریال از ابتدا تا کنون میپردازیم.
فصل اول: ناپدید شدن ویلیام و کشف دنیای معکوس
داستان سریال در سال ۱۹۸۳ در شهر هاوکینز ایالت ایندیانا آغاز میشود. ویلیام بایرز (Will Byers)، پسری ۱۲ ساله، به طرز مرموزی ناپدید میشود. مادر او، جویس بایرز (Joyce Byers)، با تمام توان تلاش میکند تا پسرش را پیدا کند و ادعا میکند که از طریق چراغهای خانهاش با ویلیام در ارتباط است. در همین حین، گروه دوستان ویلیام یعنی مایک ویلر (Mike Wheeler)، داستین هندرسون (Dustin Henderson) و لوکاس سینکلر (Lucas Sinclair) در جستجوی او با دختری مرموز به نام الون (Eleven) مواجه میشوند.
الون دختری است که قدرتهای تلهکینتیک و روانی دارد و از یک آزمایشگاه مخفی دولت فرار کرده است. او به دوستان ویلیام کمک میکند تا بفهمند ویلیام در دنیایی موازی به نام محدوده معکوس اسیر شده است. در نهایت، با تلاش گروه، ویلیام نجات مییابد، اما به نظر میرسد که هنوز تحت تأثیر این دنیای تاریک است.
فصل دوم: هیولای ذهن و تهدید جدید
چند ماه پس از اتفاقات فصل اول، ویلیام همچنان تحت تأثیر اتفاقات دنیای معکوس است و دچار توهماتی درباره موجودی عظیم به نام “هیولای ذهن” (Mind Flayer) میشود. همزمان، ال که زنده مانده، اما مجبور شده مخفی شود، با جیم هاپر (Jim Hopper)، رئیس پلیس هاوکینز، زندگی میکند.
در این فصل، هیولای ذهن سعی دارد از طریق ویلیام وارد دنیای واقعی شود. در حالی که دوستان ویلیام و خانوادهاش سعی دارند او را نجات دهند، داستین موجودی عجیب را پیدا میکند که بعداً مشخص میشود یکی از مراحل تکامل دموگورگن است. در نهایت، گروه دوستان ویلیام موفق میشوند دروازه بین دنیای معکوس و دنیای واقعی را ببندند و هیولای ذهن را شکست دهند، اما مشخص میشود که این موجود هنوز در دنیای معکوس زنده است.
فصل سوم: مرکز خرید استارکورت و تهدید روسها
در تابستان ۱۹۸۵، شهر هاوکینز درگیر افتتاح یک مرکز خرید بزرگ به نام استارکورت مال میشود. در این بین، گروه دوستان دچار تغییرات شخصی و عاطفی شدهاند. مایک و ال درگیر رابطه عاشقانه هستند و داستین نیز از یک اردوگاه علمی بازگشته و ادعا میکند که دوستدختر جدیدی به نام سوزی دارد.
همزمان، روسیها در حال انجام آزمایشهایی برای باز کردن دروازه به دنیای معکوس هستند و در نتیجه، هیولای ذهن بازمیگردد و شروع به تسخیر مردم شهر میکند. بیلی، برادر مکس، یکی از اولین قربانیان این موجود میشود و تحت کنترل آن قرار میگیرد. در نهایت، دوستان ویلیام موفق به شکست هیولای ذهن میشوند، اما هاپر در این ماجرا ناپدید میشود و تصور میشود که مرده است.
پس از این اتفاقات، خانواده بایرز و ال شهر را ترک میکنند و به نظر میرسد که ماجراهای هاوکینز به پایان رسیده است.
فصل چهارم: بازگشت وکنای مرگبار
در فصل چهارم، مشخص میشود که هاپر زنده است و در یک زندان روسی نگهداری میشود. جویس و موری سعی میکنند او را نجات دهند، در حالی که گروه دوستان درگیر تهدید جدیدی از دنیای معکوس میشوند.
یک موجود جدید به نام وِکنا (Vecna) وارد داستان میشود که برخلاف هیولاهای قبلی، توانایی کنترل ذهن و کشتن افراد از راه دور را دارد. او قربانیانش را از طریق خاطرات و ترسهایشان شکنجه میدهد و سپس با شکستن بدن آنها، جانشان را میگیرد. وکنا که در واقع یکی از اولین آزمایششدگان دکتر برنر در آزمایشگاه هاوکینز بوده، ارتباط عمیقی با ال و گذشتهی او دارد.
در نهایت، گروه متوجه میشوند که وکنا در حال باز کردن یک شکاف بزرگ بین دنیای معکوس و هاوکینز است. در نبرد پایانی، ال و دوستانش تلاش میکنند او را شکست دهند، اما موفق نمیشوند و شهر هاوکینز درگیر یک فاجعه بزرگ میشود. فصل چهارم با نمایی از یک شهر ویران شده و نشانههایی از شروع نبردی نهایی به پایان میرسد.
جمعبندی کلی
سریال “چیزهای عجیب” با ترکیب داستانهای ترسناک، علمی-تخیلی و درام نوجوانانه، دنیایی منحصر به فرد خلق کرده که در آن مرز بین واقعیت و دنیای ناشناخته کمرنگ میشود. هر فصل از این سریال، معماهای جدیدی را معرفی کرده و دنیای داستان را گسترش داده است. از ناپدید شدن ویلیام در فصل اول گرفته تا نبرد با وکنا در فصل چهارم، شخصیتهای سریال با چالشهای متعددی روبرو شدهاند که هم از نظر احساسی و هم از نظر فیزیکی آنان را به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
با توجه به پایانبندی فصل چهارم، انتظار میرود که در فصل آینده نبردی بزرگ بین ال، دوستانش و وکنا رخ دهد که سرنوشت شهر هاوکینز و شاید کل دنیا را تغییر دهد. این سریال همچنان یکی از محبوبترین مجموعههای تلویزیونی نتفلیکس است و طرفداران بیصبرانه منتظر فصل پایانی آن هستند.